ایستاده به روی پاهاشان، در میان نبرد می میرند
پر از این غیرت و پر از این عشق، بی ریا، مثل مرد می میرند
با شکوهند و استوار و دلیر، همچو سروی به خاک می افتند
مثل آن کس که توی چاه سکوت، شب به شب گریه کرد می میرند
برگ برگ درخت احساسند، گرم و تازه، لبالبِ شادی
پر از این رنگ سبز شورانگیز، خالی از هرچه زرد می میرند
جرئت مرگ و پای رفتن و عشق ، چیز هایی که داشتند آن ها
توی ایّام دود و آتش و خون، در هیاهوی درد می میرند
تا ابد نا مشان گرامی باد، روی هر سطر سبزی وطنم
آن کسانی که در میان نبرد، بی ریا ، مثل مرد می میرند
کاری از شاعر نوجوان سبزواری
پوریا پدرام نیا
نشانی وبلاگ شاعر:
http://pedramnia.persianblog.ir/
توسط : مهران رنجبر(مهاجر) تاریخ : شنبه 91/4/17
دیدگاه()